Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-04@18:57:06 GMT

طاقتش طاق شده بود!

تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۶۳۴۱۲

روزگار اگر کتاب زندگی‌اش را بست، کتاب سبک و سیاق «جلال» اما انگار باز ماند و حالاحالاها سرِ بسته شدن ندارد. برخلاف خیلی‌ها که در شعر و داستان، مدتی موج شدند، موج آفریدند و بعد از جوش و خروش افتادند، جلال و «جلالیسم» ادبی همان‌طور موج‌خیز ماند. هنوز خیلی از آن‌هایی که با قلم و از صدقه سر قلم زندگی می‌کنند، حسرت «مثل جلال نوشتن» رهایشان نکرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

چالش‌ها
اصلاً وجود و حضورش در فضای ادبی، سیاسی و اجتماعی دهه‌های۳۰ و ۴۰ انگار یک چالش بود. «جلال» آمده بود که همه سنت‌های غلط گذشته و حتی رسم و رسوم به ظاهر تازه و نو روشنفکری را به چالش بکشد. با چالش آمد، با چالش زندگی کرد و نوشت، مرگش هم دستمایه چالش‌های عجیب و غریب شد. این چالش‌انگیزی ذاتی حتی پس از فوتش انگار کِش آمد و تا همین چند سال پیش و ماجرای یادداشت‌های منتشر نشده‌ای که دست آخر گویا کتاب نشده باقی ماند، ادامه داشت. 
روحانی زاده، زاده شده در محله «سید نصرالدین» انگار قرار نبود طبق رسم و رسوم خانوادگی به کسوت روحانیت در بیاید یا به خواست پدر شغلی در بازار برای خودش دست و پا کند. شاید روش‌های تربیت خانوادگی آن روزگار سختگیرانه بود یا حکایت رفیق بد، جامعه رو به تغییر و... بود که سبب شد «جلال» آنی نشود که پدر توقعش را داشت. خودش با قلم بی‌تعارف و روانش در این باره نوشته است: «دبستان را که تمام کردم (پدر) دیگر نگذاشت درس بخوانم که «برو بازار کار کن» ... من بازار را رفتم، اما دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار، ساعت‌سازی بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم‌فروشی و از این قبیل... و شب‌ها درس... همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم...».

کارهای نیمه‌کاره
ظاهر کار این است که پسر روحانی معروف، بد قلق از کار در می‌آید و دُم به تله درس و تربیت مذهبی - خانوادگی نمی‌دهد و... لابد توقع دارید برسیم به همان حکایت «پسر نوح با بدان بنشست...! ماجرا اما به این سادگی‌ها نیست. «جلال» اگرچه در جوانی یکباره قید ظواهر دینداری را می‌زند و انگار قد عَلَم می‌کند جلو آموخته‌های دینی و مذهبی‌اش اما رفتار و اندیشه‌هایش در آینده ثابت می‌کند خیلی از آن اندوخته‌ها و آموخته‌ها را با خودش کشانده و به جلو بُرده تا پس از همه کنجکاوی‌ها و این در و آن در زدن‌های فکری و عقیدتی، روزی دوباره آن‌ها را پیش روی خودش بچیند، کلاه وجدان، عقل و باهوشی ذاتی‌اش را قاضی کند و بعد در انتقاد از روشنفکری تقلیدی، حتی یقه خودش را هم بگیرد و به محاکمه بکشاند.
حکایت درس خواندن، کار کردن، دینداری، سپس بی‌دینی‌اش، سیاست‌پیشگی، روشنفکری و خیلی چیزهای دیگرش، حکایتی ناتمام است. شرح راه‌های رفته و به پایان نرسانده است. از دیپلم گرفتن مخفیانه‌اش، دانشسرای عالی و معلم شدنش بگیرید تا سفر درسی بیروت که تبدیل به سفر نجف شد - به بهانه طلبه شدن - و نیمه تمام ماند یا پیوستنش به حزب توده که چند سالی بیشتر دوام نیاورد و دوره دکترای ادبیات که در نیمه راه رهایش کرد و... همه و همه نشان می‌دهد «جلال» در تجربه‌های دوران جوانی و پس از جوانی، تنها یک مورد را سفت و سخت چسبید و رها نکرد. آن هم «نوشتن» است که البته اجل وادارش کرد تا آن را شاید در نیمه راه رها کند!

توبه روشنفکری
رهبر معظم انقلاب درباره او گفته‌اند: «آل‌احمد، شاخصه‌ یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. اما در یک کلمه می‌شود آن را «توبه‌ روشنفکری» نامید... جریان روشنفکری ایران با برخورداری از فضل «آل احمد» توانست خود را از خطای کج‌فهمی، عصیان، جلافت و کوته‌بینی برهاند و توبه کند... هم از بدفهمی‌ها و تشخیص‌های غلطش و هم از بددلی‌ها و بدرفتاری‌هایش».
درباره سبک داستان‌نویسی و نثر او گفته‌اند: نثر شلاقی، چکشی و تلگرافی دارد... در نوشتن انگار شتابزده است... بی‌رحمانه می‌نویسد و انتقاد می‌کند و همه چیز را به چالش می‌کشد و... شاید بشود او را از این حیث  به نویسندگان مشهور غیروطنی هم تشبیه کرد اما حیف است نویسنده‌ای را که برای بیان دردهای مردم روزگار خودش، بی‌پروا و بی‌تعارف می‌نوشت، به کس دیگری جز «جلال» تشبیه کرد! همان «جلال»ی که امام(ره) با دیدن «غرب‌زدگی»‌اش به او گفتند: «این حرف‌ها را ما باید می‌گفتیم... شما گفته‌ای!»
مرحوم آیت‌الله طالقانی سال۵۹ گفت: «... جوانی بود واقعاً فوق‌العاده بااستعداد و باسواد و مبارز... این اواخر هر چه می‌گذشت درباره اسلام و تشیع به بصیرت و بینش بهتر می‌رسید... یک روز به محض اینکه مرا دید، گفت: آقا... سرم آتش گرفته ...این روزها دارم منفجر می‌شوم. متوجه شدم که از اوضاع سیاسی روز به‌شدت برآشفته و ناراحت است... دیگر طاقتش طاق شده بود... ». 

​​​​​​​خبرنگار: مجید تربت زاده

منبع: قدس آنلاین

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: جلال آل احمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۶۳۴۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یکی دیگر از مرزبانان در بانه شهید شد

آفتاب‌‌نیوز :

سردار محمد عارف سپهری اظهار کرد: شهید استواریکم «جلال اعتماد» اهل قروه از پرسنل جان بر کف مرزبانی استان، ۲ روز قبل در درگیری با گروهک‌های معاند در نقطه صفر مرزی هنگ ژال مجروح و در بیمارستان بانه بستری شد که بامداد امروز به شهادت رسید.

وی یادآور شد: ستواندوم «جلال اعتماد» متأهل و دارای یک فرزند دختر ۴ ساله است.

شامگاه چهارشنبه بر اثر تیراندازی گروههای معاند از مواضع نامشخص مستقر در آن سوی نوار مرزی، به سمت مأموران پاسگاه مرزی هنگ ژال بانه، علاوه بر شهادت سرباز وظیفه «فرزین بلیان»، ۲ سرباز وظیفه و یک نیروی کادر نیز مجروح شدند که برای سیر مراحل درمان، به یکی از مراکز درمانی منتقل شدند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • مراسم وداع با شهید اعتماد در قروه برگزار می‌شود
  • دعوت بانوی فوتبالیست خوزستان به اردوی تیم ملی
  • یکی دیگر از مرزبانان حمله گروهک‌های معاند در بانه به شهادت رسید
  • یکی دیگر از مرزبانان در بانه شهید شد
  • شهادت یک مرزبان دیگر در بانه
  • (تصاویر) روستای تاریخی فهرج؛ گنجینه‌ای از جلال و شکوه ایران
  • انگار ایران یک روز از خواب بیدار شد و بی‌دلیل تصمیم گرفت به اسرائیل حمله کند!
  • پزشک سپاهان بیشتر از بازیکنان این تیم دوید!
  • جلال و مورایس، یک روح در دو بدن
  • گولسیانی: پزشک سپاهان بیشتر از همه دوید!/ همچنان شانس قهرمانی داریم